لباس سپاه
مسئولین بسیج مسجد امام حسین(علیه السلام) در آن زمان برای رجب احترام خاصی قائل بودند. او، من و چند تا از دوستان دیگرمان را به مسجد برد و به بچههای بسیج معرفی کرد، آن روزها عضویت در بسیج با گزینش بود. اما به خاطر رجب بدون کوچکترین گزینشی ما را به عنوان بسیجی قبول کردند. همه برای او احترام قائل بودند. در مسجد جدی بود و کم پیش میآمد که شوخی کند و یا حرف بیموردی بزند. وقتی در مسجد میخواستیم شیفت بدهیم و سر پُستها بایستیم، نیاز به توزیع اسلحه بود آنجا هم حرف اول و آخر را رجب میزد. او نوعی حالت رهبری گروه ما را داشت و البته ما هم خوشمان میآمد و کیف میکردیم که رفقیمان را اینقدر تحویل می گیرند، او بود که لباس بسیجی تنمان کرد و بعد از او ما لباس سپاه پوشیدیم. به خاطر دارم که یکبار در خانه آنها بودیم خطاب به او گفتم:
– برادر رجب خیلی دلم میخواهد لباس سپاه بپوشم.
گفت:
– برادر امیر خیلی سخت است، حرمت این لباس را نگه داشتن خیلی سخت است، باید حواست باشد.
پرسیدم:
– پس تو چطور راحت این لباس را پوشیدی ؟
گفت: من هم لیاقتش را ندارم به خاطر کار تنم کردم.
به نشان سپاه احترام خاصی میگذاشت و میگفت: برای اینکه بخواهید به این نشانی که بر سینه دارید دست بزنید، حتما وضو داشته باشید.
در محله لباس سپاه نمیپوشید و نمیخواست شناخته شود. ولی وقتی سر کار میرفتیم لباس سپاه بر تن میکرد. این لباس واقعاً به او میآمد و برازندهاش بود و من لذت میبردم. حتی یک بار از او خواستم که یک عکس بیاندازیم اما با جدیت مخالفت کرد و گفت: تا وقتی لباس تنم است نه.
ما یک بار هم با لباس سپاه با هم عکس دوستانه نیانداختیم؛ زیرا رجب لباس سپاه را لباس مقدس خدمت میدانست.
همرزم شهید
وصیت نامه شهید رجب خوش دامن
با درود فراوان به امام زمان(عج) و نایب برحقش امام خمینی تا اینجانب رجب خوش دامن وصیت نامه خود را عرض مینمایم. در این تکه کاغذ یادداشت میکنم.
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین
پس از ابلاغ عرض سلام سلامتی شما عزیزان از دست داده و رهبر عالیقدر و امنیت شهید پرور را از درگاه خداوند یگانه خواهانم.
پدرم، مادرم، برادرم و خواهرم برای آخرین بار سلام عرض میکنم. امیدوارم که سلام گرم مرا بپذیرید.
خانواده عزیز! امید است که مرا حلال کنید و از من رضا باشید. آرزوی من این بود که به جبهه بروم و در راه خدا جهاد کنم و برای ملت عزیز اسلامی بجنگیم تا پیروزی را به دست آوریم. به نیت شهادت نرفتم بلکه به نیت پیروزی رفتم و همراه با پیروزی باز گردم تا در آینده بتوانم خدمتی برای این ملت مسلمان بکنم و به خودسازی خود بپردازم تا از گناههایی که مرتکب شده بودم خداوند مرا عفو کند.
خانواده عزیز! از شما تقاضا دارم که برای من گریه نکنید و اگر بیش از حد گریه کنید از شما گذشت نمیکنم. حلالیت مرا از تمام دوستان و آشنایان طلب کنید. خداحافظ
انجمن پیشکسوتان سپاس تا کنون مستند یا کتابی در رابطه با این شهید بزرگوار تولید و منتشر نکرده است.