روایت زندگی شهید سید باقر طباطبایی نژاد
شهید سیدباقر طباطبائی نژاد فرمانـده مقتدر و مخلص قرارگـاه نـصر، در یکـی از محلههای جنوب تهران در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدر و اجداد پدری و مـادری او از علمـا و فضلای بنام اردستان و زواره بودند. پس از طی دوران ابتدایی و متوسطه در سال آخـر دبیرسـتان کـه مصادف با اوج گیری انقلاب اسلامی بود درس را رها کرد و در کنـار فعالیتهای مذهبی به پخش اعلامیه، نوار سخنرانی و عکس و رسـاله امـام خمینـی (ره) پرداخـت و همچنین در نبردهای مسلحانه خیابانی شرکت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد و یک ماه بعد با شروع غائله کردستان بـه آن منطقـه اعزام شد و به مبارزه با اشرار و ضد انقلاب پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی در محورهای غرب کشور فعالانه حضورداشت و در طول هشت سال تلاش و ستیز با دشمن، مسئولیتهـایی چـون مـسئولیت پرسنلی ستاد غرب، فرماندهی سپاه سقز، فرماندهی سپاه باختران، فرماندهی سپاه پاوه و در آخر فرماندهی قرارگاه تاکتیکی نصر را بر عهده گرفت. سید باقر طباطبایی نژاد در سال ۱۳۶۱ به حج مشرف شد و پس از بازگشت، مجـدداً بـه جبهـه اعـزام گردید و در ۵ مرداد همان سال، در عملیاتی نفوذی به داخل خاک عراق، در کمین نیروهای بعثی گرفتار شد و بعد از نبـردی سخت به همراه دو تن از یارانش در ۲۶ سالگی به شهادت رسید.
ویژگیهای اخلاقی شهید
شهید طباطبایی نژاد تواضع و فروتنی خاصی در کنار اخلاص و ایثارش داشت. شهامت و شجاعت، به کار بستن عقل سلیم و تجارب به دست آمده در انجام امور، علاقه شدید همسنگران و همرزمانش به ایشان و برخورد خوب و مردمداری او باعث شده بود که مردم منطقه نیز شیفته و شیدای او شوند. چیزی که آن شهید بزرگوار را به کارش دلگرم و علاقمند کرده بود، عشق و ایمانی بود که نسبت به کار در کردستان داشت. همیشه از مظلومیت کردها و فقر فرهنگی که به آنان روا داشتهاند، سخن میگفت و بر احوال ایشان خون دل میخورد. هنوز خاطره زیبای آن تبسمهای شیرین و دلنشین که نشان از قلب رئوف و مهربانش داشت، در اذهان همکاران و آشنایانش باقی است. او با قرآن مانوس بود و علاقه فراوانی به مطالعه کتابهای اعتقادی، به ویژه نهج البلاغه داشت و در گفتار و کردارش، از احادیث و آیات، بسیار بهره میبرد.
التزام عملی و تقید او به احکام اسلام باعث شده بود که کلامش بر دلها بنشیند و در نصایح خود ارزشهای متعالی اسلام را گوشزد کند. او کلامی شیرین داشت. دیده یا شنیده نشد که کسی را برنجاند و بیازارد. هرگز دیده نشد که غیبت کند، یا دروغ گوید و یا حرف لغوی بزند.
شهید طباطبایی نژاد عشق و علاقه عجیبی به حضرت امام (ره) داشت و برای روحانیت احترام ویژهای قائل بود. با وجود این که مقداری از دروس طلبگی را خوانده بود، به خاطر نیاز سپاه به نیروهای متعهد و مخلص، ناچار موفق به ادامه تحصیل علوم حوزوی نشد، لذا وصیت اکید نمود که پسر بزرگش، آرزوی او را جامه عمل پوشانده و به لباس مقدس روحانیت درآید. او در طول مسئولیتهایش همواره بر حفظ بیتالمال که از حاصل تلاش این ملت محروم و ایثارگر فراهم میگردید، تاکید داشت و در هر فرصتی همکاران را به پرهیز از تجملات و تشریفات توصیه میکرد و به مسئولین نیز وصیت داشت که عهدنامه مالک اشتر را دقیقاً مورد مطالعه قرار داده و به کار بندند.
از روحیه شجاعت و شهامت بالایی برخوردار بود. در بیان حق زمان و مکان را نمی شناخت و خیلی صریح و قاطع برخورد می کرد