روایت زندگی شهید بهرام مهرداد
شهید بهرام مهرداد در تاریخ ۳۰/۰۶/۱۳۵۲ در خانواده ای مذهبی در شهرستان شبستر از توابع آذربایجان شرقی به دنیا آمد. ایشان در اوایل جوانی یعنی در سال ۱۳۷۶ پدر خویش را از دست داد و چون فرزند ارشد خانواده بود، عملاً نقش پدر را برای برادران و خواهرانش ایفا نمود.
شهید مهرداد آنقدر از خصوصیات والای انسانی و اسلامی برخوردار بود که از نظر تمام دوستان و آشنایان واقعاً یک انسان مومن و متقی به شمار میآمد؛زیرا فردی پرکار و کم حرف بود و شب و روزش همواره در شکر و ذکر خدا سپری میشد.
انسان خیری بود که هر کاری از دستش برمی آمد، برای آشنایان و حتی افراد غریبه انجام می داد و سعی می کرد تمام وقت خود را در خدمت به مردم و رفع مشکلات آنها سپری کند؛ آن قدر خوش رو و خوش برخورد بود که هیچ کس در کنار او احساس غریبی نمی کرد؛ روابط عمومی خوبی داشت و با دیگران کاملاً گرم می گرفت.
آنقدر نسبت به امام خمینی(ره) عشق می ورزید که زمانی که ایشان در سال ۱۳۶۸رحلت فرمودند، با این که چندان سن و سالی نداشت، آثار غم و اندوه در چهرهاش نمایان بود؛ مطیع محض ولایت بود و فرامین مقام معظم رهبری(دام ظله) را دقیقاً پیگیری و اطاعت می کرد؛ نمود عینی این واقعیت در سال ۱۳۸۸ بود که ایشان در مقابل فتنه گران با تمام وجود از اسلام و انقلاب دفاع کرد تا جایی که به درجه جانبازی نائل آمد. از زمانی که داییاش به شهادت رسید، تصمیم جدی گرفته بود که راه او را ادامه دهد و لذا عاشق شهادت بود و همواره میگفت که چه میشود که ما هم در راه امام حسین(ع) تکه تکه شویم. از نظر مسائل شرعی کاملاً مقید بود؛ بینش سیاسی ایشان هم بسیار دقیق بود؛ فردی نکتهسنج بود که همه از او مشاوره و راهکار میخواستند.
اهل امر به معروف و نهی از منکر بود، ولی سعی می کرد که آن را به نحوی بیان کند که طرف مقابل ناراحت نشود. به واسطه خدمات و زحماتی که به طور شبانه روزی در بسیج کشیده بود و قابلیتها و توانمندیهایی که از خود نشان داده بود، از فرماندهی پایگاه به فرماندهی حوزه رسید.
در سال ۱۳۷۴ ازدواج کرد و دو دختر به نامهای زینب و ریحانه از او به یادگار مانده است. مداح اهل بیت(ع) بود و آن قدر با اخلاص روضه میخواند که همه گریه میکردند. عشق زائدالوصف ایشان به شهادت و امام حسین(ع) باعث شد که این شهید بزرگوار در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۹۶ در حالی که به عنوان مسئول حفاظت اطلاعات قرارگاه زینبیون در سوریه خدمت می کرد، در شهر تدمر به واسطه اصابت موشک به خودروی حامل ایشان به شهادت برسد؛ به گونهای که همچون ارباب خودامام حسین(ع) سر از بدن جدا شده بود و تمام بدنش تکه تکه شده و سوخته بود. یاد و نامش جاویدان
هوای همسایه
بهرام انسانی مردمی بود و از کمک کردن به دیگران لذت میبرد، از هر کاری که برای کسی از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد. بعد از شهادتش یکی از همسایهها آمد و گفت که یک روز صبح به من زنگ زدند و اطلاع دادند که پدرت به رحمت خدا رفته است؛ منقلب شدم و از خانه بیرون آمدم، دیدم آقا بهرام دارد به محل کار میرود؛ مرا دید و سلام و احوالپرسی کرد و متوجه شد که من ناراحت هستم؛گفت چه شده، گفتم پدرم به رحمت خدا رفته است؛ مرا در آغوش گرفت و کارت بانک و سوئیچ ماشینش را در جیبم گذاشت و گفت ناقابل است؛ امروز هر کاری داری با این ماشین انجام بده؛ بعد از رفتن هم زنگ زد و ضمن گفتن شماره رمز کارت گفت: از آن هزینه کن و هر وقت داشتی به من بده.
به روایت برادر شهید
با برنامه و بصیر
آدم با برنامهای بود که از عملکرد و رفتارش میشد فهمید که چقدر با بصیرت است. نوع کاری که داشت، ایشان را خوشحال میکرد و لذا هر چقدر که افراد بهتری جذب تشکیلات میشدند، خوشحال تر میشد؛ چون گزینش افراد مفید و دلسوز برای اسلام و انقلاب ، کاری بود که در راستای رشد و ارتقای کیفی مجموعه بود و به همین جهت خداوند متعال هم یک مسیری برایش مشخص کرد که بتواند رشد کند و در نهایت در سوریه و در مبارزه با شقی ترین افراد به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
به روایت همکار شهید
وصیت نامه شهید بهرام مهرداد
بسم الله الرحمن الرحیم
و اما سخن و توصیههای خود به برادران و خواهران:
۱- در سوره اعلی آیه « قد افلح من تزکی» خداوند رستگاری را برای کسانی میداند که نفس خود را پاک کرده باشند و راه حق را به درستی پیموده و خانواده و جامعه را بر محور اخلاق پایهریزی کنند.
۲- همواره باید گوشهایتان شنوا و چشمانی بصیر و بینا به امر ولی فقیه داشته باشید که اگر این چنین شد هیچ وقت گمراه نخواهید شد.
۳- همیشه حق و باطل در پیکار و جنگند و در همه حال حق را بگویید و عمل کنید و از باطل رویگردان باشید. این اصل بصیرت است که باید در خود تقویت کنید تا این دو مخلوط نشوند و فتنه به وجود نیاید. در فتنههای آخر زمان و فتنههای سال ۷۸ و ۸۸ با اینکه افراد خوبی نیز بودهاند ولی به دلیل عدم بصیرت گمراه میشوند و خود را از صف مردم و ولی فقیه جدا میکنند و تنها گمراهی و حقارت نصیب آنها میشود.
۴- در آیات قرآن تدبر کنید و به فرامین آن عمل نمایید.
۵- ظلم یکی از گناهان بزرگ در اسلام است و عقلاً و شرعاً گناهی بزرگتر از ظلم وجود ندارد که ظلم به بندگان خدای متعال را ظلم به حقالناس نامیدهاند و همین جا ذکر میکنم که اگر به کسی ظلم کردهام و خود نیز از آن آگاهی ندارم طلب بخشش میکنم و عاجزانه درخواست دارم که این حقیر را عفو کنید.
۶- در سفارش به احترام به پدر و مادر به آیات قرآن اشاره میکنیم که خداوند فرمود: « بالوالدین احسانا فلا تقل لهما اف» حتی به پدر و مادر خود اف نگویید.
۷- سفارش میکنم همهی شما را به نماز اول وقت و به جماعت، چرا که نماز سادهترین و زیباترین رابطهی انسان با خداست که در تمام ادیان آسمانی بوده است.