روایت زندگی شهید علی پاک جسم پور فرد
شهید علی پاک جسم پور فرد با نام مستعار (هادی محمدی) سال ۱۳۴۱ در تهران و در خانوادهای متدین چشم به جهان باز کرد. سال ۱۳۵۷ دیپلم خود را از دبیرستان خوارزمی گرفت و از همان ایام هوش بالا و استعداد ذهنی وی در تحلیل مسائل زبانزد همکلاسیها و استادان بود.
در فلسفه نیز مطالعاتی داشت و اصول فلسفه و روش رئالیسم استاد علامه طباطبائی از کتابهای مورد علاقهاش بود. در دوران نوجوانی خانوادهاش وی را همیشه کتاب به دست میدیدند.
اوایل سال ۱۳۵۹ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در کنار شهید محمد بروجردی که آن زمان فرمانده سپاه غرب بود به مبارزه در باختران پرداخت. به دلیل هوش سرشار و روحیۀ انقلابی، پس از هفت ماه مسئولیت اطلاعات غرب به وی سپرده شد.
سر به زیر بود و کم حرف؛ شاید به این دلیل که بیشتر عمل میکرد. قدبلند بود و خوش سیما و مردم دوست، سیمای نورانیاش بی ارتباط نبود با نماز شبی که میخواند و حتی پدرش که نماز شباش ترک نمیشد، به نوع نماز خواندن وی غبطه میخورد.
با وجود داشتن مسئولیت، هر وقت وقتش آزاد میشد به صورت ناشناس و با هویت یک بسیجی ساده به خط مقدم میرفت و میجنگید. با وجود اینکه رتبۀ بالایی در کنکور آورده بود فقط ترم اول به دانشگاه رفت و وقتی از او پرسیدند چرا دیگر به دانشگاه نمی رود، جواب داده بود که الان وقت حضور در جبهه و جنگیدن با دشمن است، اگر فردا فرزندم از من بپرسد زمان جنگ چکار کردی چه جوابی دارم به او بدهم؟
شهید پاکجسم در طول حضور مستمرش در دفاع مقدس خدمات بسیاری به کشور کرد که خیلی از آنها به دلیل محرمانه بودن مخفی باقی ماند و حتی نزدیکترین دوستانش از آنها اطلاع ندارند.
وی با رزمندگان و شهدای بزرگی همکاری داشت که از آن جمله میتوان به سردار نقدی اشاره کرد. یکی از بزرگترین اقدامات این شهید بزرگوار، کشف عامل مهم ستون پنجم دشمن در دستگاه دولت آن زمان بود که نقش مهمی را در جبهه غرب کشور ایفا میکرد.
شهید علی پاک جسم پور فرد در اسفند سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون و در عملیات خیبر به شهادت رسید و جاودانه شد. در حالی که در طول خدمت نزدیک به سه سال خود خاطرات خوب و خدمات زیادی از خود به جا گذاشت.
خاطره ای از شهید پاک جسم به روایت آقای جعفری همرزم شهید
مغز متفکر سیستم این شهید بود. شناختی که من دارم بیشتر شناخت اخلاقی است از این افراد. ایشان اخلاقیات بسیار عجیبی داشت با این که فشار کاری بسیار بالایی داشت اما همیشه آرام بود و همیشه یک لبخندی روی لبهایش بود. چهره ایشان با بقیه افراد کاملاً فرق دارد، چهرهای خاص و زمینی نبود و ببسیار چهره معصوم و نورانی داشتند. تمام مدتی که من با ایشان کار کردم نه عصبانیت، نه تندخویی، همیشه یک لبخند بر لبش داشت و سنش هم با این که پایین بود، میتوانست مانند بقیه بچهها برود سپاه تهران و یک جایی مشغول شود. مثلاً میدیدی که ایشان سه ماه شبانهروز آنجاست و در قرارگاه میماند و سر میزد کردستان، ایلام، همدان و غیره. و سه ماه یک بار میرفت پدر و مادرش را میدید.
بسم الله الرحمن الرحیم
«و لا تَحسَبَّن الذین قُتلوا فی سبیل الله امواتاً بَل اَحیاء عند ربِّهم یُرزقون»
اینک که خداوند توفیقی داده است تا بتوانم به جبهه های جنگ و این محراب عاشقان شهادت، گذری داشته باشیم و اگر خدا خواست توفیق شهادت نصیبمان گرداند. مطالبی چند لازم به گفتن است و هر چند که بسیار مفلوکتر و بی سرمایهتر از آن هستم که این نعمت الهی نصیب ما گردد چرا که انسان آنگاه که به شهدای این انقلاب نظر بیفکند و کسانی چون شهید مظلوم بهشتی، پارۀ تن امام؛ مطهری، شهدای محراب؛ مدنی و قاضی و صدوقی و رجائی دلسوز و باهنر و… خیل عظیم عاشقان الله را که با بالاترین کمالات انسانی و اسلامی به شهادت رسیدهاند را ببینند و آنگاه دیگر جائی برای خود در کنار آنان دیدن عین خودپسندی و غرور است ولی چه کنیم که عشق دوست در قلبمان است. به هر حال خواهان دیدار.
از همان زمان که انقلاب شروع شد و فرزندی از سلالۀ پاکان و انبیاء و بت شکن زمان و احیاءکنندۀ اسلام فقاهت و علی در عصر ما، نعمت عظمی خدا در این دوران و این عارف بزرگ و مجاهد اعظم و امام امت خمینی کبیر با حرکت روحبخش و دم مسیحایی خود روح جدیدی بر کالبد بسته ظاهر مردۀ این ملت حسینی دمیده بود که خود را بیش از پیش شناختم و خدای را شکر که در این دوران بودهام و از این خوان نعمت برخوردار. از همان زمان سعی فراوان و همت خود را بر پیروی از انقلاب و امام قرار دادم و هر چند که نتوانستم در این راه خدمتی انجام دهم چه بسا مواقعی که تا سر حد سقوط و انحراف کشیده شدم و اما به خواست خدا این سراشیبیهای سقوط را پشت سر گذاشتم. از این رو اینک تنها صحبت و کلامی که دارم این است که باید این انقلاب را حفظ نمود و در راه آن از تمامی وجود مادی خود گذشت. چرا که: هر چه داریم از برکت وجود این انقلاب اسلامی است.
به خدا قسم انسان آنگاه که می بیند چگونه مردم این کشور از کوچک و بزرگ و هر وسیله و امکاناتی سعی برحفظ انقلاب دارند، هر لحظه اهمال کاری و ندانم کاری خیانت بزرگی است به انقلاب و اسلام. پس بکوشیم که سربازانی مؤمن باشیم که در غیر این صورت مستوجب کیفر و عذاب خدا هستیم.
صحبتی نیز با منافقین و مخالفین ضد خدا، این فرومایگان پست و ذلیلی که در این شرایط بحرانی و در زمانی که این انقلاب به رهبری امام امت در مقابل شرق و غرب یک تنه ایستاده است و تمامی کیدهای سردمداران استکبار جهانی را نقش بر آب می نماید و با اقدامات مذبوحانه خود خیال می کنند که می توانند نقشی در متوقف کردن این چرخ عظیم داشته باشند ولی باید بدانند که اگر رؤسای آنان و حزب بعث عراق و صدام توانستند کمی در ارادۀ این امت مسلمان خللی وارد کنند این از خدا بی خبران نیز می توانند. پس به خود آئید و بیش از این آب به آسیاب شرق و غرب نریزید وگرنه همانطور که تا به حال بخش عمده ای از شما از بین رفته اند باقیماندۀ شما نیز روانۀ گورستان شده و در کنار اخلاف خود همچون شاه و سادات و غیره قرار می گیرید.
سخنی نیز با مادر و پدر
پدر خوب و مهربانم که همواره نمازهای شب و اعتقادات مخلصانه ات به اسلام سرمشقی و الگویی برای من بوده است و امیدوارم که برای ما و در دعاها و راز و نیازهایت دعا کنی و از برای ما از درگاه خداوند آمرزش بطلبی.
و تو مادر دلسوز میدانم که نمیتوانی از گریه کردن خودداری کنی ولی بدان که فرزندت اگر خدا قبول کند برای رضای پروردگار و در راه اسلام کار کرده است، پس اگر گریه میکنی از روی ضعف نباشد که انالله و اناالیه راجعون (از اوئیم و به سوی او می رویم) و چه بهتر که این رفتن به سوی او با شهادت توأم باشد و می دانم که در حقت بسیار بدی کرده ام و نتوانستم رعایت وظایف فرزند نسبت به مادر را بجا بیاورم ولی خود ما را ببخش که شاید بار گناهانمان کمتر شود.
برادران و خواهران عزیزم
خدا را در نظر داشته باشید و بدانید که اوست که ضامن خوشبختی و سعادت و یا بدبختی انسان می باشد. پس سعی کنید که در هر حرکتتان رضای خدا را در نظر داشته باشید و بدانید که دنیا جای گذر است نه ماندن. دیگر صحبتی نیست فقط بار دیگر این پیام را میدهم که:
تو را به خدا این امام دلسوز را همواره در پیشرو داشته باشید و از خط ولایت فقیه خارج نشوید که در این صورت به طور حتم به راه ضلالت و گمراهی خواهیم رفت.
در پایان نیز کمی پول نقد در سپاه دارم که به حساب جنگ زدهها واریز نمائید. موتور را هم در اختیار سپاه بگذارید و بقیه وسایل و اموال را نیز در اختیار مادرم قرار دهید تا هر طور صلاح دید خرج نماید.
درود بر خمینی
سلام بر شهیدان انقلاب اسلامی به خصوص شهدای ۷ تیر و ۸ شهریور
و شهدای محراب
بندۀ حقیر، علی پاک جسم پورفر
مزار شهید علی پاک جسم پور فرد در بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۷، ردیف ۳۲، شماره ۶ میباشد. یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد.
انجمن پیشکسوتان سپاس یک کتاب به نام هفت مرد از حالا را برای این شهید والامقام به انتشار رسانده است. برای سفارش این کتاب می توانید به صفحه فروشگاه سایت مراجعه نمایید.