معرفی کتاب
کتاب «بی نشانی نشان توست» روایتی شیوا از زندگی گمنامی مقتدر به نام شهید درویش شریفی است. روایتی داستان گونه که فراز و نشیبهای زندگی او را به خوبی برای خواننده به توصیف و تصویر کشیده است. این شهید صبور یکی از موسسین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لامرد استان فارس بودند که پس از سالها عملیات و فعالیت در حوزه اطلاعات و امنیت در سپاه و جانبازی، در حالی که همراه همسرش به سنت هر ساله برای خرید وسایل نذری روز عباس در ۸ محرم سال ۱۳۸۸ رفته بود. از پشت سر مورد حمله یک فرد ناشناس قرار گرفت و پس از چند روز در ۱۱ محرم همان سال به جمع شهدا پیوست. این کتاب را خانم زهره یزدان پناه قرهتپه به نگارش درآورده و توسط انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس در ۱۱۳ صفحه به چاپ رسیده است.
برشی از کتاب
حاجیه خانم خودش را به تخت تو میرساند. دستت را میگیرد. اشک میریزد و با تو حرف میزند. میگوید:«حاجی! ای کاش یکبار دیگر چشمانت را باز میکردی و در این لحظههای آخر با من حرف میزدی. حاجی! میدانی که هر بار به دیدارت آمده ام، بچه هایت پیغام دادهاند، اگر کوچکترین ناراحتی از آنها دیدهای حلالشان کنی. حاجی! تو همیشه مومن بودی، با ایمان. اجازه بده در این لحظهها خودم شهادتین تو را تلقین کنم.بگو:«اشهد ان لا اله الا الله»، بگو «اشهد ان محمداً رسول الله(ص)». بگو «اشهد ان علیاً ولی الله». حاجیه خانم بالای سرت قرآن میخواند، سوره یس. دستت را میبوسد، صورتت را هم که دیگر رنگی به آن نمانده است. دوباره اشک میریزد. به روی صورتت خم میشود و میگوید:« حاجی! تو دیگر عازم سفر هستی، برو به سلامت. دیدار ما به قیامت. اما فقط شفاعت ما یادت نرود. دعایمان کن حاجی! دعایمان کن.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.