شهید منوچهر رضائی زنگنه
روایت زندگی شهید رضایی زنگنه
شهید منوچهر رضایی زنگنه، در سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مقید و آبرومند در کرمانشاه به دنیا آمد. منوچهر دوران نوجوانیاش، همزمان با ادامه تحصیل در مغازه پدرش کار میکرد و کمک کار پدر بود و دستگیر نیازمندان. همزمان با اوج گرفتن انقلاب اسلامی در تظاهراتها شرکت میکرد و به فعالیت سیاسی علیه شاه میپرداخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خود را کاملاً وقف انقلاب نمود و توانست با حضور فعال در درگیریهای کردستان ضربات مهلکی بر پیکر ضد انقلاب وارد کند و هنگامی که به دستور هیئت به اصطلاح حسننیت موقت، نیروهای انقلاب و سپاه مجبور به ترک منطقه شدند، او با دستور و با هدایت شهید محمد بروجردی به داخل تشکیلات ضد انقلاب نفوذ کرده و اطمینان سران حزب دمکرات کردستان عراق را جلب نمود. حتی تا جایی پیش رفت که هدایت یکی از مراکز عملیاتی (تیپ) حزب دمکرات را به عهده گرفت. حضور او در مرکزیت حزب باعث شد که سپاه اسلام به اطلاعات با ارزشی از درون تشکیلات انقلاب دست یابد و ضربات مهلکی بر پیکر ضد انقلاب وارد نماید. ضد انقلاب بالاخره از نفوذی بودن او اطلاع پیدا میکند اما شهید زنگنه به سرعت از منطقه میگریزد و به نیروهای خودی میپیوندد اما به دلیل همراه داشتن کارتهای حزب مورد بی مهری شدید قرار گرفت که با حضور شهید بروجردی آزاد میگردد و فرماندهی عملیات مستقر در سقز را بر عهده میگیرد. وی با اطلاعاتی که از محل استقرار و نفرات دشمن خودفروخته داشت توانست ضربات قاطع دیگری را به ضد انقلاب وارد کند و تعداد زیادی از آنان را به هلاکت برساند همچنین به همراه شهید شیرودی و دیگر خلبانان هوانیروز حملات شدیدی را علیه ضد انقلاب سازمان داد و باعث هلاکت جمعی دیگر از آنان شد.
حزب دمکرات و سایر گروهکهای ضد انقلاب که از نفوذ شهید رضایی به درون تشکیلات خود و بازگشت وی به سپاه مطلع شده بودند برای او پیامهای زیادی ارسال کردند و خواستار بازگشت مجدد او شدند و به او وعده بهترین امکانات را در کشورهای دادن و وقتی از پیوستن او به خود ناامید شدند برای سرش جایزه تعیین کردند و برای هر کیلو وزن بدنش مبلغ ۲۰۰۰۰ تومان (در سال ۱۳۵۹) جمعا حدود ۱۲۰۰۰۰۰تومان جایزه تعیین شده بود. اما با خواست خدای متعال او هر بار جان سالم به در میبرد.
شهید زنگنه بعد از پیوستن به سپاه اسلام نیز بارها به داخل تشکیلات ضد انقلاب نفوذ کرده و پس از کسب اخبار بسیار با ارزش هر بار سالم باز میگشت او حتی برای خانوادههای محاصره شده توسط ضد انقلاب آذوقه تهیه میکرد و با وجود خطرات زیاد به آنها می رساند و این خانوادهها که از ارادتمندان نظام اسلامی بودند همواره از نهضت حمایت می کردند.
با شجاعت عجیبی که شهید داشت گویی مرگ از مقابلش فرار می کرد. همواره به مستمندان کمک می کرد و خودش تنها با ماهی ۵۰۰ تومان زندگی میکرد.
ضد انقلاب که بارها طعم تلخ شکست را از او چشیده بودند تمام توان خود را برای ترور او به کار گرفتند و بالاخره در ۲۸ مهر ۱۳۵۹ مصادف با عید قربان شهید زنگنه به قربانگاه عشق رفت. او در حالی که در اتومبیل جهت دستگیری تعدادی از عناصر ضد انقلاب در حال حرکت بود در کمین نیروهای دشمن گرفتار شد و پس از جنگ و گریزی طولانی به وسیله عناصر تک تیرانداز دشمن مورد اصابت قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمدو ضد انقلاب پس از حصول اطمینان از شهادت وی شادمانه منطقه را ترک کردند.